آپوپتوزیس

وقتی که روز آمده اما نرفته شب!

آپوپتوزیس

وقتی که روز آمده اما نرفته شب!

فروغانه!

نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود

چگونه سایه ی سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود

نگاه کن، تمام هستی ام خراب می شود

شراره ای مرا به کام می کشد

مرا به آب می برد

مرا به داد می کشد

نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود

تو آمدی ز دور ها و دور ها

ز سرزمین عطر ها و نور ها

مرا ببر امید دل نواز من

ببر به شهر شعر ها و شور ها

نگاه کن که نور شهر به راه ما چگونه قطره قطره 

نگاه کن تو می دمی و آفتاب می شود

نظرات 2 + ارسال نظر
پیمان شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 18:02 http://freemine.blogfa.com/

چقدر پرسوز و آرامش
شاعرش کیه
خیلی خوبه..حال کردم باهاش

فروغ فروغ!

منه پابرهنه پنج‌شنبه 12 فروردین 1395 ساعت 17:10 http://mane-paberahne.blogfa.com

امیدوارم همینجوری که تو گفتی بتونم باشم ناشکیبای عزیز

https://telegram.me/minevisim

مطمئنم به همین شکل ادامه می دی!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.